تو اتاق پسر خالم خوابیده بودم اومد آروم بغلم کرد هیچی نگفتم لختم کیرشو گذاش لای پاهام بهم گف میدی یا آبروتو ببرم گفتم نه هرچیکار میخوای بکن...پاهام بلن کرد و بالش گذاش زیر کمرم تا میتونست کسمو خورد
.
بعد انگشتشو کرد تو کونم هیچی نگفتم آخه ب این کار عادت داشتم چون من ی بار ازدواج کردم شوهرمم آدم حسری و کون پرست بود طوری من هنوزم باکرم ولی طلاق گرفتم ازش...پارسا انگشت دومشم کرد تو بازم چیزی نگفتم ...کیرشو گذاش دم کونم گف ناله کن من درد نداری؟؟گفتم نه...ی فشار کوچیک داد کیرش تا ته رف تو
..دردم اومد ولی از حرص صدامو در نیاوردم...همزمان دوتا انگشتشم کرد تو داش جرم میداد عصبانی شدم گفتم بسه دیگه گف تا ناله نکنی ولت نمیکنم...زنگ زد پسرهمسایه ام اومد...کاوه کیرشو گذاش کونم پارسا واستاد جلوم گف پردتو  میزنم هیچی نگفتم خلاصه این کارم کرد...ب نووبت کیرشونو میکردن و درمیاوردن تا اینکه دونایی باهم کردن تو دیگه واقعا جیغم دراومده بود هرچی ناله کردم ولم نکرد.
..داداششم اومد بالا..حالا دیگه 3تا کیر توم بود...دوتا تو کوسم یکی تو کونم تا اینکه از حال رفتم